شناخت ساختار مغز

اولین قدم برای یاد گیری و درک بهتر آموزش های مربوط به دوره های استاد محمدی شناخت ساختار مغزمان است. تمام تصمیماتی که در زندگی می گیریم برای بهبود یا وخامت شرایط زندگیمان توسط این ارگان گرفته می شود. اگر تصمیم داریم زندگی خوبی داشته باشیم یا در مسیر رفاه خود گام برداریم بهتر است که کارکرد صحیح مغز را بدانیم. جالب است بدانید که مغز تنها دو درصد از وزن مارا به خود اختصاص می دهد؛ حال آنکه یک پنجم خون و کالری را استفاده میکند. رابطه بین مغز و اعضای بدن بسیار مهم و پیچیده است. مغز به عنوان مرکز کنترلی سیستم عصبی، ارتباط مستقیم با تمام اعضا و اندام‌های بدن دارد. این ارتباط شامل ارسال سیگنال‌های عصبی به اعضا برای کنترل حرکات و عملکردهای آن ها، تنظیم فشار خون، تنفس، دمای بدن، هضم غذا و سایر فعالیت‌ های زندگی روزمره است. همچنین، مغز نقش مهمی در کنترل احساسات، حافظه، تصمیم‌گیری و رفتارهای اجتماعی دارد. به عبارت دیگر، مغز به عنوان مرکز کنترلی اعضا و اندام‌های بدن عمل می‌کند و بین آن ها و محیط خارجی ارتباط برقرار می‌کند. مغز انچنان تاثیرگذار است که اگر تا به حال رژیم غذایی گرفته باشید متوجه شده اید که مغز به شما دستور میدهد پر خوری کنید تا وقتی که تناسب اندامتان را از دست می دهید. در حالی که باید توجه داشته باشید که تناسب اندام به طور مستقیم تحت تأثیر فعالیت‌های مغز قرار دارد. مغز نقش مهمی در کنترل حرکات و فعالیت‌های بدن دارد که می‌تواند به حفظ تناسب اندام کمک کند. به عنوان مثال، مغز مسئول ارسال سیگنال‌های عصبی به عضلات برای انجام ورزش و فعالیت‌های بدنی است، که این فعالیت‌ها به حفظ تناسب اندام و افزایش سلامت عمومی بدن کمک می‌کند. همچنین، مغز نقش مهمی در تنظیم سطح هورمون‌ها دارد که می‌تواند تأثیر مستقیم بر تناسب اندام داشته باشد. بنابراین، ارتباط بین مغز و تناسب اندام بسیار مهم است و نشان می‌دهد که حفظ سلامت مغز و فعال نگه داشتن آن نقش بسیار مهمی در حفظ تناسب اندام دارد. به این فکر کنید که برنامه ای برای رژیم هم گرفتید اما نتوانستید ذهنتان را کنترل کنید چه اتفاقی می افتد؟

 نهایتا یک تا شش ماه از یک برنامه رژیم پیروی میکنید تا اینکه خسته بشوید و تسلیم مغزتان شوید. تقلب کردن در رژیم غذایی ممکن است به عوامل ذهنی مختلفی بستگی داشته باشد. حالا اگر بخواهیم ببینیم چه چیزی باعث میشود که برنامه ی غذایی نتواند به ما کمک کند باید به عوامل آن رجوع کنیم:

این عوامل می‌توانند شامل احساسات ناخوشایند، استرس، اضطراب، افسردگی، اشتیاق به خوردن مواد غذایی خاص یا حتی اعتقادات نادرست در مورد رژیم غذایی باشند.

احساسات ناخوشایند می‌توانند باعث شود که فرد به خوردن زیاد و یا خوردن مواد غذایی ناسالم تمایل داشته باشد تا احساس خود را بهبود بخشد. همچنین، استرس و اضطراب می‌توانند باعث بشود که فرد به خوردن بیش از حد یا خوردن مواد غذایی با قند و چربی زیاد تمایل داشته باشد.

افسردگی نیز ممکن است باعث شود که فرد به خوردن مواد غذایی خاص یا خوردن بیش از حد تمایل داشته باشد تا احساس خود را بهبود بخشد. همچنین، اعتقادات نادرست در مورد رژیم غذایی ممکن است باعث شود که فرد به تقلب در رژیم غذایی خود بپردازد، مثلا فکر کند که باید رژیم غذایی سخت و سفت داشته باشد تا به هدف خود برسد.