سلام صبح بخیر خدمت دوستان عزیز خدا را شکر می‌کنم که دیگه هیچ ترسی ندارم که این اتفاق بد یا باب میلم نست را قبول کردم که در نهایت به نفع من خواهد بودخدایا شکرت

بنام خداسلام ودرودبرهمگی .شکرخدای کم کم رنجش و کینه دردرون بخاطریکی ازنزدیکترین کسانم که رولجبازی شکایت کرده بود ازبین میرودوامروزمثل همیشه ضمیرناخودآگاه من وذهنم طبق عادت شروع به خیال پردازی .پیش داوری،قضاوت میکردمنتها گاهی به خودم می‌آمدم. وسریع خارج میشدم.بارها رنجش برایم ایجاد شد.عصبانی شدم. ولی خارج شدم ومعذرت خواستم.شکرخدا خودم متوجه مشغولی دائم ذهن شده ام.به امیدکنترل ذهنم.ارادتمندشمانوربخش

سلام دوستان امروز کرم های مراقبت پوستی برای خودم ،دخترم وهمکارام رو ازیک کانال معتبر تهیه کردم کمی از درون از هزینه گردن احساس ناراحتی می کردم ولی نسبت به قبل دوره نخبگان پولسازی خیلی اعتمادم به خداوند وجهان هستی بیشتر شده خدایا شکرت امروز همسرم موقع شام اخبار گوش ندادوفوتبال نگاه کرد.خدایا سپاسگزارم.

سلام دوستان یه جمله ای که امروز برای من خیلی قشنگ بود و بی ربط با دوره ی ما نبود دوست داشتم برای شما هم بنویسم این بود که خدا هرچیزی که ناراحتت می کنه رو از بین نمی بره اگه این کارو میکرد ما هیچ وقت رشد نمی کردیم به جای در خواست از خدا برای تغییر دیگران دعا کنیم خدایا منو تغییر بده به من کمک کن تا رشد کنم به من کمک کن تا صبور تر باشم کمکم کن تا بتوانم آرامشم رو حفظ کنم الهی آمین

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به خداجونم و سلام به دوستانم
سلام به استاد عزیز و گروه نخبگی
دیروز ۲۹ امتحان رانندگی داشتم ولی نشد که بشه و قبول بشم همه چیز جور بود برای قبولی ولی یک انرژی عجیب نذاشت آگاه بودم به سیر تکامل ولی کمی دپرس بودم ولی خودمو جمع کردم خدا خیلی کمکم کرد نشونه هاشو دریافت میکردم که میخواست کمک کنه بخندم و شاد باشمو معجزات و نشانه ها رو سعی کردم درک کنم
خدارو شکر خدارو شکر که خدارو دارم و عاشقشم خداجونم
و امروز ۳۰ ام عجب روزی بود خداروشکر
از خواب بلند شدم و چایی تو فلاسک کردم شکلات خرما، انجیر خشک و میوه و پنیر گرفتم و باتری ساعتم تموم شده بود گفتم میرم بیرون و عوض میکنم
من زیاد اهل بیرون رفتن و خرید کردن نبودم ولی همیشه خدا سوپرایزم میکنه
اول باتری ساعتمو عوض کردم
بعد یکهو نون خرمایی تازه و داغ چشمم خورد و به دلم افتاد خریدم
وبعد پنیر همراهم گرفته بودم که نون تازه بربری بخرم و خورم،به نانوایی رسیدم ۳تا نون گرفتم
واقعا روز لذت بخشی بود زنگ زدم به مامانم و گفتم بیا پارک باهم چایی خوردیم یک ساعتو نیم خوش گذشت
اومدیم خونه هم زنگ زدم به دوستام که چند وقتی از زندگیم حذفشون کرده بودم و باهاشون قرار بیرون گذاشتم ، به غروب نکشید یک دوست دیگم زنگ زد که چند وقتی ازش خبر نداشتم و منو به کافه دعوت کردم واقعا عالی و سوپرایز شدم
خدا جونم عاشقتمممم
و شبم رفتیم مغازه فردی برای خرید و من کمی ازش رنجش داشتم و با آگاهی و حال خوب برطرف شد و من در حقشون دعا کردم در ذهن و قلبم
خیلی خوشحالم و ممنونم که هوامو داری و هر لحظه کنارمی خیلی دوستت دارم خداجونم

سلام بر دوستان و همراهان همیشگی و استاد محمدی عزیز امروز با تمام وجودم معجزه خدا را دیدم که در مسیر رانندگی به طرف خونه بودم وبا تلفن همراه صحبت می کردم که به طور معجزه آسایی متوجه موتور سیکلت روبه‌روم شدم و میلی متری از یک حادثه بزرگ رد شدم و این لطف خداوند متعال بود خدایا شکرت خدایا شکرت که هواما داری ممنون از لطف و رحمتتت خدا جون