کلوپ تغییر و تحول فردی

برای دسترسی به سایر دوره های استاد و مشاهده جلسات دمو رایگان هر دوره بر روی آن کلیک کنید​

مطالعه روزی حداقل یک مقاله از بخش زیر برای تمرین خودآگاهی ذهن

اشتراک در
اطلاع از
guest
18.9K نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
محمد علی
محمد علی
13 ساعت قبل

سلام و درود خدمت همه عزیزان
استاد محمدی عزیز واقعا از شما و تیمتون متشکرم
این ویدیوهایی که ما می بینیم فقط گوشه ای از زحمات شماست
برای همه دوستانی که این پیام رو می خونن آرزوی بهترین ها رو دارم.

کاربران ناشناس
کاربران ناشناس
14 ساعت قبل

سلام دوستان
به لطف خدا دست روزی چند نفر بودم. به چند نفر کمک کردم .۶۰۰ واریزی داشتم . اتاقم را تمیز کردم . ازطبیب مهربانیها، شفای همه بیماران و سلامتی و صحت همه عزیزان را خواستارم.

سهراب حسنزاده
سهراب حسنزاده
16 ساعت قبل

سلام خدمت همه دوستان نخبه و استاد عزیز
من چون ترکیه کار میکنم خدا رو شکر حقوق این ماهم برابر است با ۷۵تومن که نسبت به پارسال ۱۰ برابر رشد داشته اونم فقط با عمل به نخبگان یک حالا اگه نخبگان دو رو ثبت نام کنم و عمل کنم چه معجزاتی برام میفته و اینکه امروز سر کار همکارام خیلی هوامو داشتنو کلی بهمون خوش گذشت .با تشکر 🥀🌻

علی کیوانی
علی کیوانی
2 روز قبل

خدا را شکر، دیروز 5 م بهم واریز شد

پشتیبانی گروه آموزشی امیر محمدی
پشتیبانی گروه آموزشی امیر محمدی
9 روز قبل

دوستان و‌همراهان گرامی جهت دریافت پشتیبانی و رفع مشکلات احتمالی ،هم چنین پیگیری پیام ها و فیلم های استاد در بخش جریان اپلیکشن بله ،با این شماره در بله به ما ملحق شوید

09915323410
با سپاس -تیم پشتیبانی گروه آموزشی امیر محمدی

پشتیبانی گروه آموزشی امیر محمدی
پشتیبانی گروه آموزشی امیر محمدی
5 ماه قبل

🔴لطفا با دقت بخوانید🔴

دوستان عزیز سلام، در راستای حفظ امنیت و هدف کلوپ در هنگام اشتراک گذاری پیام لطفا به موارد زیر توجه کنید:

– لطفا از بکار بردن کلمات و الفاظی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم شایبات و تلقی منفی نسبت به مقدسات ایجاد نماید اکیدا پرهیز نمایید.لارم به ذکر است مواردی که طبق تشخیص تیم پشتیبانی حتی به صورت « شبهه دار»باشند حذف خواهند شد.

-پیام های شما در کلوپ به طور کلی شامل چند بخش است، پیام های امیدوار کننده از تجارب روزانه خودتون، تجربه درونی و یا بیرونی شما از انجام داد گام های پولسازی، ‌پیام امید نسبت به جریان سرنوشت. لطفا گفت و گوهای ذهنی خودتان را در گام ۲ و ۴ شناسایی کنید و در چارچوب ناامیدی آن ها قرار نگیرید
-لطفا تا انتهای تماشای دوره سوالات خود را نگه دارید، پاسخ تمامی سوالات شما در داخل دوره است. پرسیدن سوال در کلوپ ممنوع نیست اما پاسخ دیگران ممکن است برای شما سردرگمی ایجاد کند لطفا تمرکزتان را معطوف دوره نگه دارید. در انتها میتوانید از دوستانتان تجربه بگیرید یا از استاد دوره بپرسید
– پاسخ شما یه پیام های دوستانتان قطعا منجر به دلگرمی خواهد شد اما پاسخ های شما باید مبتنی بر تجربه کارکرد شما و تغییرات درونی و بیرونی در مورد گام های پولسازی باشد. در پاسخ به دوستانتان ضمن احترام ویژه به شما مجاز به این موارد نیستید «چالش کشیدن تجربه شخصی فرد»، «سوال پرسیدن بیرون از محتوای دوره و مرتبط با تجربه انفرادی فرد»، «اشاعه ناامیدی و یا مطالب خارج از دوره»
– در هنگام اشتراک تجربه، ایمان و امیدتان از نام بردن اشخاص و‌ نهادها، اعمال اعتقادات شخصی تان به دیگران، نام بردن از منابع دیگر، ارائه هر پیام مخرب رسالت اصلی دوره و کلوپ و … اکیدا خودداری نمایید.

در انتها یاداور میشویم هرگز سرنوشت خودتان را با دیگران مقایسه نکنید، بلکه از تجربه دیگران برای ایجاد تحول درونی در خودتان استفاده کنید تا مسیر سرنوشت خودتان را بیابید. کلوپ برای ایجاد امید و تفاهم جمعی در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است لطفا در راستای حفظ هدف کلوپ حداکثر تلاش خود را مبذول فرمایید.

با تشکر – تیم پشتیبانی گروه آموزشی امیرمحمدی

Z.M
Z.M
2 ساعت قبل

سلام به تمامی دوستانم
هرکاری میکنم ؛ حالم خوب نمیشه
نمیدونم چرا هر کاری میکنم حالم خوب نمیشه
۱۸ سال زندگیم شب و روزم گفتم خدایا تو کمکم کن
۷ سال زندگیم هیچی تو گوشیم ندارم
هیچی
فقط کلاس خودشناسی و الانم ۸ ماه کلاس این استاد عزیزم
تمام دلخوشیم تو زندگیم کلاس استادمه
هر کی هر چی گف رفتم تو اتاقم کلاسمو گوش دادم
همسری خدا بهم داده تو این شهر غریب که با کتک شوهرم دادن و اومدم
انسانی هر روز با یکی دیدمش…
انسانی هر بار خدا یطور امتحانم کرد و تمام وجودمو له کرد
انسانی که ۱۸ سال انگشتش حتی اتفاقی به تنم نمیخوره…
انسانی که حتی بکبار بهم ۱۰۰۰ تومن نداد بگه برو برا خودت جوراب بخر
انسانی که اگه هر جا برم نمیگه حتی کجایی مرده ای یا زنده
انسانی که برا مشکلش هزار و یک لطف کردم و اینقدر مغرور و متکبر بود ؛ فک میکرد مشاوره ای که پیدا کرده میگه من مقصرم… اما وسط مسیر چون حق به من میدادن دیگه ادامه نمیداد…و اون مشاوره تا میفهمید من یه کمبود بزرگ از دید پوچ اون تو زندگیم دارم اومد کنارم نشست و خواست از خریم خودش خارج بشه و زدم
بیرون و دیگه نرفتم
انسانی یکبار برای دلخوشیمم شده نگفت تو هم این خوبی داری زیبایی داری
انسانی که ۸ ماه بارداریم با کس دیگه ای بود و ۳ سال توجیهم کرد یکی از پسرهای باشگاهست دوستم داره….

انسانی که اگه از درد بمیرم و تا صب بپیچم نمیگه چیزی شده
انسانی که ۵ روز بستری بودم و یکبار نیومد؛ و ۱ ماه بعدش فهمیدم ۵ شب پیش زن دیگه ای بود( نشست راحت روبروم همه چیزش و تعریف کرد) رفتم تا مرز خودکشی… ۳ ماه تابتون زندگیم فقط خواب بودم و وقتی به خودم اومدم برگهای پاییز کف خیابون بود( کنارم یکی از دوستام بود و پسر عموم) و فقط بهش گفتم چی و کم گذاشتم؟!!!
حتی بعدش بزرگترین تولد ۴۰ سالگیش و با تمام پزشکهای دورش گرفتم و حتی برا خرید باز اون همکار پزشکش و اورد
من ۷ سال مامور مخفی بودم… و خدا یه لطفی که بهم کرده اینه که اگه خواب و قبل اذان صبح ببینم ؛ تمام اون خواب مو به مو برام پیش میاد و از بچگی همه میترسیدن از خواب صبحم…(و تا الانم هر بار خواب دیدم پیش اومده)
و اینکه حافظه عالی دارم؛ اگه یکی از پازل ها تو جریان زندگیم بهم نخوره خدا تمام تابم روزها و ماههای قبل سریع برام میچینه و میفهمم قضیه رو( ۱۰۰ بار بیشتر فهمیدم با کیه و همیشه عصبانی میشد)
دست خودم نیست پای ظرفشویی ظرف میشورم صدای استاد زیاد اما میفهمم دخترم تو اتاقش چه اتفاقی و رد کرد و حتی دارم از کلاس استاد نکته برداری میکنم…
دست خودم نیست اگه حسی بهم گف الان نرو تو سبقت ماشین میاد روبروت؛ نمیرم و میاد اون ماشین( تو پیچم و اصلا دیدی ندارم)
اگه کسی بهم حرفی بزنی ناراحت بشم ( تو این حالت نه… یه دلخوری ساده اس)
اما یکی دوبار تو زندگیم دلم خیلی بد شکست و تو چند ثانیه یه صحنه اومد جلومو گفتم خدایا نه….
یک هفته بعد اون اتفاق و ادمها رو با اون حال دیدم…
از مردها میترسیدم از بچگی… چون تو کودکی یکی از پسرهای فامیلمون وقتی ۵ سالم بود اذیتم کرد… و به مدرم گفتم…و سالها گذشت
میترسیدم مستقیم تو چشمهای یک مرد نگاه کنم و یا کنارش بنشینم… نمیگم خیلی زیبام اما نشده تو محفلی کسی نیاد نزدیکم…
وقتی کلاسهامو شروع کردم این مشکلم برطرف شد…
میدونم تمام از سر لطف خدایت هر بار زدم بیرون گفتم خدایا تنها تو حافظ من هستی پس ایمان دارم هیچی برام پیش نمیاد
من زنی هستم متولد تهران
دختری حساس و وابسته به پدری که کوه بود پشتم و عاشقش بودم…
پدری نابینا که حافظه ای بینظیر داره؛ هرگز تا زمانی که تهران بودم نمیذاشتم یکبار نامرتب باشه بره سرکار
پدری که عاشقانه ۲۰ سال پیش دستش و میگرفتمو و با هم قدم میزدیم و همه با تعجب نگاهم میکردن چون پدرم نابینا بود…
پدری که تمام خاطراتم تنها با اوست… واصلا هیچوقت حتی یکبار مادرم بغلم نکرد( و تا قبل این کلاس خیلی خیلی ناراحتی های عظیمی از دستش داشتم که کابوسهای این ۲۸ سال شبهام بود و هیچوقت نشد خوابی خوب ازش ببینم)
اصالتا بختیاری ام عاشق کوه و طبیعت و کهکشان و منظومه… اگه تصویری از کهکشان دیدم ؛ خیلی غرق میشم توش و دیگه هیچی از این دنیای مادی برام مهم نیست….
یکی از بزرگترین لطف خداوند به من ؛ داشتن هنر رانندگی تو این کوهها و دره هاست…
دیدن طبیعت زیبای اینجا منو خیلی از خود بیخود میکنه؛ هیچ کس و ندیدم مثل من دیوانه وار فریاد بزنه از زیبایی طبیعتش
کل بهار زندگیم عمرمو با کوهها و گلها و طبیعتش میگذرونم
صدای اب ابشارش تو دره ها
نسیم خنکش
زیبایی هر معجزه اش منو از خود بیخود میکنه
تنها دوست زندگیم جاده است و ایوونم… تنها محرم اسرار های زندگیم…
این اولین بار از همسرم جایی حرف میزنم…چون احساس امنیت دارم
تمام مردم این شهرستان فک میکنن من خیلی خوشم و مدام پشت سرم حرف میزنن
دیسک گردنم نابود
رباط زانوم پاره شده
درد دندونهام کشتم… از وسواس زیاد
از ۱۷ بار اسباب کشی که تنهایی انجام دادم و یکبار همسرم نبود و تو شهرستان دیگه برا خودش به بهانه ی شغلش با دوستانش مجردی میکرد…
دیگه نمیتونم کاری کنم…بریدم
نمیخوام ناله کنم… تمام این ۱۸ سال گفتم شکر یه سقفی بالا سرم هست …
من زهرایی هستم که خدا از وجودم یه مرد ساخته… هیچوقت حس داشتن یه مرد کنارمو حس نکردم
دختری از یک خانواده ی مذهبی و دعای پدرم و مادرم بدرقه راهم و دستان خداوند در دستان و نگذاشته تا به امروز مردی حتی جرات یک متر نزدیک شدن به منو داشته باشه
با همه خوشرو هستم… ادمی معاشرتی… خوش پوش و متاسفانه وسواسی رو نظافت
حس شیشمم به مادرم و عاشق طبیعتم به درم رفته
از لحاظ حس شیشمی ؛ دخترمم حس میکنم شبیه منه…. چون موارد زیادی دیدم ازش اما چیزی نگفتم بهش… گفتم مامان لطف خداست که کنارته… دستان اوست
دخترم بزرگ شد … نتونستم جلوی بزرگ شدنشو بگیرم… یه خانم دبیرستانی باهوش که فقط عاشق کتاب و درس …
و این حس اون کار دستش داد و فهمید پدرش چه خصلتی داره و شب و روز میگه چرا جدا نمیشی
اونکه نه خرجی بهت میده نه براش مهمی تو اتاق دیگه ای میخوابه داخل زندگیتم که یه وسیله نداری ؛ هر روزم درد داری
تا سرحال بودم با هنر ارایشگری تو هر شاخه اش با خیاطی کم و زیاد پول در میوردم که ظاهرمو حفظ کنم …خدارو شکر دختر لباسهای من اندازه اش هستن…
اما فرسودگی وسایم . کهنگی لباسهام؛ ضعف و لاغری من و دخترم ؛ نابودی اعضای بدنم… دارن میفهمن همه که شرایط خوب نیست…

توی این ۱۸ سال زندگیم ۱۸ کلمه به خانوادم از این خصلتهای همسرم نگفتم…هیچوقت
و چون من شهرستانم و اونها تهران هیچوقت نفهمیدن…
همسرم فقط اسمش همسر است یک مرد غریبه که فقط تو خونه میخوابه و میره
کلاس استادم بهم گف زهرا تو یک زن قوی هستی مجرد… که میتونی حتی تمام نیاز عاطفیت و شبها با خدا حل کن
هر شب دست رو سرم میکشه و میگه تو قوی هستی
دستش و میزاره رو قلبم میگه اروم باش همه چی ذرست میشه
ساعتها براش درد و دل میکنم…
اسمم زهراست… و من به عشق اسمم همیشه عاشق حضرت زهرا بودمو هیچوقت تنهام نذاشته و هر وقت بهش متوسل شدم رومو گرفته…
نمیگم من موجودی فرازمینی هستم … نه
این حسی که دارم موهبت اوست… من اصلا کاره ای نیستم
تو اوج این دردهام… ۷۰ شب پیوسته گفتم خدایا بریدم تو کمکم کن
نزار محتاج بنده ات باشم تو روزی رسونی…. خداوند استادم را از طریق اینترنت یه شب گذاشت سر راه زندگیم و بهخاطر فقر مالی و نجات دخترم رفتم
بریدم دوستانم…
زهرا بریده….
هر بار پاشدم همسرم لهم کرده….
بعد ۸ ماه بریدم
دو هفته اس هر چی کلاس گوش میدم
هر چی تو کلوپم
هر چی با خداصحبت میکنم حالم خوب نمیشه
بریدم دارم له میشم… حالم بد یه چند روز
خواهش میکنم کمکم کنید چطور بلند بشم

متنم زیاد شد حلالم کنید

کاربر ناشناس
کاربر ناشناس
پاسخ به  Z.M
2 ساعت قبل

سلام زهرا جان روزت بخیر،دوست عزیز ،دوره رو میگذرونیم که بتونیم قوی حرکت کنیم ،نه قوی زحر بکشیم ،تا قبل از این اگاه نبودیم ،اما امروز که اگاه هستیم چرا؟؟؟شما چرا فکر میکن این زندگی برای دخترت بهتره ؟؟چرا به خداوند اعتماد نمیکنی و قدرت خودت و دست کم میگیری ،رها کن خودت و. و زندگی کن ،همیشه لزوما سازگاری با هر شرایطی نقطه قوت نیست ، بلکه عین ضعف هست ،حتما حرکت کن به سوی رهایی و آزادگی با اعتماد به خداوند و دست و پای خودت

بهروز رسولی
6 ساعت قبل

سلام دوستان خوبم.امیدوارم که حالتون خوب باشه.یه چیزی که خیلی ذهنم رو درگیر کرده اینه که خب حالا اگر لطف خدا شامل حالت شد و به پول زیادی رسیدی چه جوری خرجش میکنی؟قبلا من مال و اموال داشتم و هم زندگی خوب البته نمیگم که الان ندارم و دارم خدا رو شکر اما مثل اون زمان ندارم.یه زمین داشتم دادم که مدرسه بسازن توش و خدا این لطف رو به من کردهبود که شامل رحمتش بشم.ماشین خوب داشتم و فروختمش چون دیدم تو محله ای کار میکنم مردم با حسرت نگاه میکنن و یک ماشین معمولی گرفتم و بعد هم به دلیل درد پام و عملش فروختم همون رو هم ولی سوالم اینه که اگر لطف خدا بیشتر شامل حالم بشه الان چه جوری رفتار میکنم و بخاطر همین تمرین هر روزه کمک به فقرا و بخشیدن رو انجام میدم که در ابعاد بزرگتر یک زمان فکر این رو هم که همه اینها مال منه نکنم و بدونم این امانت نزد منه و باید به صاحبانش برگردونده بشه.خدایا ممنونم ازت و نمیدونم چه جوری شکر نعماتت رو به جا بیارم به جز اینکه هر لحظه ازت تشکر بکنم و یادم نره کی خالق و کی مخلوقه و جامون عوض نشه در خیالم.

عادل حسینی
عادل حسینی
7 ساعت قبل

سلام به همه
هیچ چیز زیباتر از دیدن رشد درونی و حرکت به سمت تکامل خود نیست.
از اینکه با جدیت پیگیر دوره هستم و دائم توی ذهنم مطالب دوره رو مرور میکنم احساس شادی میکنم.
احساسم توی هزینه کردن خوب شده، واریزی نداشتم، اما هزینه کردن برام لذت بخش بود، شاید یکی از نخ های نامرئی اتصال همه ما، همین “پول” باشه، البته این برداشت منه، شاید صحیح نباشه. مثلا وقتی یک بطری آب معدنی میخریم، این پول مرتبط به خیلی از صنایع میشه و حتی به کشورهای دیگه مرتبط میشه، ممکنه بخشی از حقوق کارگرهای شرکت پتروشیمی، چاپخانه، راه و شهر سازی، شرکت لاستیک سازی، تولید قطعات، تولیدی پوشاک، تعویض روغنی و غیره باشه، اگه عمیق فکر کنیم به طرز عجیبی هر خرید ما به تمام دنیا متصله، تاکید میکنم هر یک خرید ما.

مریم جنگلی ممسنی
مریم جنگلی ممسنی
7 ساعت قبل

سلام به همگی
دوستان عزیز و بزرگوار من چند روزی است که تنبلی میکنم و فیلم هارو نمیبینم وقتی فیلم هارو نمیبینم کمتر رعایت میکنم و بیشتر قانون شکنی به سراغم میاد دوباره مثل قبل ناراحت میشم و ناراحتیمو با حرف زدن بروز میدم ،لطفا برام دعا کنید من هم به مسیر برگردم

حسن فرامرزی
حسن فرامرزی
12 ساعت قبل

سلام دوستان امروزم بلند شدم وعدم رو خوردم بعد موسیقی گوش دادم بعد استراحت کردم بعد رفتم باشگاه بعد اومدم خونه موسیقی گوش دادم شب نماز خوندم فیلم تماشا کردم امروز یه سری امید ها به زندگی میومد تو ذهنم و یه سری موضوعات داره تو زندگیم تغییر می‌کنه و خدارا شاکرم بابت این موضوع

روح الله کریمی
روح الله کریمی
13 ساعت قبل

به نام جاودان خدای یگانه. سلام دوستان
امروزم رو شکر حالم بهتره ولی نتونستم جلسه ای از نخبگان رو ببینم ولی از دلنوشته های شما عزیزان انرژی گرفتم ولذت بردم سپاسگزارم ازهمه ی شما پاینده وپیروز باشید

علی کیوانی
علی کیوانی
14 ساعت قبل

خدا منو با مفاهیم جدیدی آشنا کرده که امیدوارم بتونم خوب بفهمم و انجام بدم و شاهد پیشرفت خودم و افرایش لذتم باشم، خدایا تشکر

Z.M
Z.M
14 ساعت قبل

سلام به تمام دوستانم
امروز خدا بهم محبتی عظیم داشت تا روزی رسان چند نفر باشم
کنار بندگان عزیز و خاصش باشم تا خرید کنن….
خدا حوبم بهو توان داد برم تو جاده و آگاهی دادم وتوانستم کلاس و به ۳ نفر از بنده های عزیز ش معرفی کنم.

سعدی قیصریان
سعدی قیصریان
14 ساعت قبل

خدایا شکرت امروز فروش خوب بود ،اولین برف هم تجربه کردیم ،2ساعتی هم توجاده ماندیم ،

شهریار
شهریار
15 ساعت قبل

سلام. بعد از چند وقت دوباره اومدم ادامه بدم.
امیدوارم از این هم موفقیت بیشتری کسب کنم.

مجتبی نامی
مجتبی نامی
15 ساعت قبل

هرگاه که تسلیمم درکارگه تقدیر آرامترازآهو وبی باکترم ازشیر هرگاه که میکوشم درکارکنم تقدیررنج ازپی رنج آید زنجیر پی زنجیر
سپاسگزارم پروردگار❤️

سیدعلیرضا نوربخش
سیدعلیرضا نوربخش
16 ساعت قبل

بانام خداوباسلام.من امروز ودیروزچندتا بدهی راتسویه کردم .
۴م یک قرض.و۲م تتمه یک بدهی و۲ونیم میلیون یک چک برگشتی و۵۰۰هزارتومن تتمه یک بدهی و۳۰ میلیون تومن یک بدهی دیگه.و۴۰میلیون تومن بیعانه ساخت درب کارگاه و۴۰میلیون بدهی چکی یک حساب واقعا این دوروز درکار معجزه رخ داده وکمی فکرم آزادشده اگرچه هنوزمشکل دارم خداراشکر
خدای مهربان وقوانین کائنات واصل تکاملش

علی شیخ علیشاهی
علی شیخ علیشاهی
17 ساعت قبل

سلام خدمت همه شما دوستان عزیزم
امیدوارم حالتون خوب باشه خدا رو شکر امروز نماز صبح بلند شدم و شب برای نماز رفتم مسجد
چند قلم جنس خریدم و گام نهم هم خدا رو شکر به اتمام رسید و میخوام وارد گام ۱۰ شوم به امید خدا .متاسفانه از بیکاری رنج می برم و مقداری ذهن من را مشغول کرده.
به امید موفقیت همه دوستان عزیزم

کاربران ناشناس
کاربران ناشناس
17 ساعت قبل

معجزه امروز من این بود
وقتی داشتم از مسیر تکامل خارج می شدم و کاری رو میخواستم بکنم که نباید ، صدای اذان اومد و منم گفتم برم مسجد حالم بهتر بشه

سامیه علیبیگی
سامیه علیبیگی
18 ساعت قبل

سلام دوستان
خداروشکر امروز روفقط برای امروز عالی زندگی کردم درکمال آرامش وبه دوراز دغدغه واسترس وبااعتماد
کامل به خداوند وجریان جهان هستی باهمه مهربان بودم.دست روزی رسان بودم وظایفم رودرمقابل همسر .فرزند وهمه کسانی که امروز دیدم به نحو احسن انجام دادم فعالیت نخبگی روانجام دادم درمقابل همسر وفرزندانم هم خیلی بامن مهربان بودند.خداروشکر یک میلیون واریزی هم داشتم مشتری خوب هم داشتم وازاین بابت خیلی خوشحالم وازخداوند سپاسگزارم ودعاگوی استاد محمدی هستم

کاربران ناشناس
کاربران ناشناس
20 ساعت قبل

سلام
امروز رفتم سر کار والان دارم برمیگردم
۱میلیون دریافتی داشتم
خدایا شکرت واسه همه چی

نسیم
نسیم
22 ساعت قبل

سلام دوستان عزیزم…هر لحظه مراباتوپیوندی است جانا
هروقت می‌خوام از نشدن ونبودن چیزی گلایه کنم برمی‌گردم پشت سرم نگاه میکنم صدها معجزه در مقابل یک نشدن که آنهم یامیشود یااگرنشودهم خیروخوبه منو رشدمیده برای معجزه ای بزرگتر از آنچه میخواستم ودرنظرم بود.. تمام ماجراختم می‌شود به این جمله، نسیم چقدراعتمادداری به خدا به جریان هستی .؟اعتماد دارم ولی نمی‌دونم چرا نمیشه ؟اصلا چی قراره بشه؟ .پس عزیزم اعتماد نداری اعتمادیعنی محکم بروجلوهرچی شد قشنگه حتی به ظاهر اگه قشنگ نباشه حتی اگه اونجورکه تو میخواستی نشد محکم بگومن به خدااعتماددارم خدایا سپردم به خودت انقدرنشین پای ماجراکشیک بده که چی میشه چی نمیشه .ولش کن رها باش.نشونه درمسیربودن واعتمادکامل آرامش قلبی و درونی من است اطمینان قلبی از اینکه اونکه نوشته کاربلده کارش درسته میخوادمنوببره به اوج .من باید تسلیم بشم دست بردارم ازخدایی کارگردانی بلدم بلدم میتونم می‌دونم… .خدایا کمکم کن این زندگی من دست تو…بنویس من اجرا کنم کمکم کن قشنگ زیبا تاثیرگذار بازی کنم باقیش باتو.دوستت دارم بهترین کارگردان خالق بی نظیرم
💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖

جلال صوفی
جلال صوفی
پاسخ به  نسیم
15 ساعت قبل

آفرین به شما، عالی بود

روح الله کریمی
روح الله کریمی
پاسخ به  نسیم
14 ساعت قبل

سلام وعرض ادب منم گاهی وقتی همینجوری هستم وباید وفقط باید به خدا اعتماد کرد از عمق وجود دقیقا درست می فرمایید آفرین به شما که به این درک رسیدید امیدوارم منم جاری باشم درزندگی 👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏

اکبر زمانی
اکبر زمانی
پاسخ به  نسیم
12 ساعت قبل

سلام دوست زیبا ،خیلی عالی و شیوا نوشتی واقعا اینطور است حال دلم خوب شدممنون

هدا رنجبر
هدا رنجبر
23 ساعت قبل

سلام دوستان نخبه 🌹خدا روشکر ترازمو ، و افکارمو نوشتم🙏🙏 🙏 وقتی در مورد یسری از کارها و انجام دادنشون فکر کردم که شاید بهتره برای انجامشون بیشتر وقت و توان و حوصله بذارم ، خدا احساس آرامش درونی و قبول کردنی رو بهم دادن که همون لحظه مامانم کاری رو ازم خواستن که خودم از قبل انجامشون داده بودم ، به راحتی گفتم : چشم !! نه ناراحت شدم نه خواستم خودمو ثابت کنم . واقعا معجزه‌ی جالبی بود برام. خدایا شکرت شکرت 🙏 🙏
خدایا ممنونم که‌ در لحظات هیجانی و استرس که مثل یه شوک و بحرانه برای آدم ، بهمون قدرت درک و صبر و تحمل میبخشید که بتونیم ، خوددار ، باشیم و سکوت کنیم . 🤲🤲🤲🤲🤲🙏🙏🙏🙏🙏🙏

نسیم
نسیم
پاسخ به  هدا رنجبر
21 ساعت قبل

آفرین دوست خوبم عالی هستی موفق باشی 💖💖💖🙏

اکبر زمانی
اکبر زمانی
پاسخ به  هدا رنجبر
12 ساعت قبل

سلام دوست زیبا ،این همون ایمان و اعتماد واقعیه وقتیکه توی مسیر تکامل افتادی درکش راحته،انشاالاه همیشه موفق و سعادتمند باشید خدایاشکرت

وحید لاجورد
وحید لاجورد
1 روز قبل

السلام علیکم وقت بخیر میخواستم با شما عزیزان کشمکش‌های بین من و اصغر بیکار را بیان کنم،
پسرم را میخواستم ببرم دکتر، هوا سرد بود و میخواستم بیرون بشوم واسه‌ی گرفتن ماشین واسه‌ی رفتن به شهر، که همسرم گفت که حالا از کجا ماشین گفتم اونی که خداوند قسمت مون کرده باشه پیدا میشه ،خیلی هم حساس شده به این طرز جواب دادن، و همش می‌گوید که خانواده کی واسه‌ی تو مهم بوده که این دفعه دوم باشه، خلاصه بیرون شدم رفتم ایستگاه تاکسی بگیرم دیدم هیچکی نیست، گفتم منی که به خودت کارو سپردم پس توی چیزی هم دخالت نمیکنم، چند لحظه بعد ماشین آمد و رفتم در خانه و خانواده را سوار کردم و به راه افتادیم در بین راه آقای راننده ۳ نفر دیگر را هم سوار کرد، یکی گفت که خدا هم کاراش برعکسه خلاصه خیلی عصبانی شدم به درون خودم ولی بروزش ندادم، ولی گفتم که خداوند کاراش برعکس نیست، خداوند همه چیز را درست شده داره،
کرایه آقای راننده را با احترام پرداخت کردم و رفتم مطب خونه، دیدم وقت زیاد مونده گفتم من میروم کافی‌نت میام، در بین راه دخترم هم میگفت که خوراکی میخوام گفتم باشه عزیزم واسه‌ی شما میگیرم بیا بریم که احتمالا الان نزدیک کافی‌نت بسته بشه، اونم قبول کرد و رفتیم ،داخل مغازه چشمش به یک کتابی افتاد و میگفت بابا من اینو میخوام، از من انکار از دخترم اسرار، ولی میدونم که این همه زور زدنم بخاطر ذهن فقیرم بود، بیرون شدیم و آمدیم به مطب دکتر دم در یک سوپری بود که خوراکی هم گرفتم واسه‌ی دخترم،
دیدین که همیشه دعا می‌کنن که خداوند سر افتاد انسان را به مطب خونه نیندازد، منم این ذهن مریضم پول واسه‌ی دارو و درمان دادن براش مثل پول زور میمونه،
رفتیم پیش دکتر دکتره گفت که پسرتون گوشاش چرک کرده و این داروها را مصرف کنه بعد دوباره بعد دو هفته بیارید پيش من ببینمش،
بیرون شدیم برای برگشت به خانه و ماشین گرفتم و آمدیم خانه رسیدیم کرايه راننده را دادم و یک چند تومنی هم انعام دادم، خیلی خوشحال شد،
خلاصه همسرم همیشه بهم میگه که تو خیلی بی خیالی، منم بهش میگم که وظیفه ما اینه که هر کاری که از دستمون بربیاید رو انجام بدیم، چرا برای چیزی که از دستم برنمیاد چرا بی صبری کنم،
من فقط یک بازیگر م و کارگردان اوست پس همه چیز را به او می‌سپارم و هیچ کنترلی نخواهم نمود،

نسیم
نسیم
پاسخ به  وحید لاجورد
21 ساعت قبل

آفرین بر شما نخبه پولسازی عزیز🙏🌹

1 484 485 486