سلام دیروز مبلغ 11 ت رو سپردم به دوستم برای سرمایه گذاری! خدا رو شکر

با سلام خدمت تمامی اعضای خانوادم…عزیز دور دونه های خداوند…
هر وقت با تمام وجودم خودمو تسلیم خدای خوبم کردم… بهترین ها رو سر راهم گذاشت…

تو بدترین لحظه های زندگیم…لحظه هایی که به معنای واقعی با تک تک سلولهات حس کنی (( گر شش جهتت بسته شود یعنی چی!!! ))
۷۰ روز…هر لحظه اش از تنهاییم تو این شهری که تنها رفیقم ایوون خونم بود ؛. که منظره مقابلش و با هیچ چیز تو دنیا عوض نمیکنم… زیبایی این منظره نشانه ای از نقاشی دستان هنرمند خالق مهربانم هست… که گوشی از عظمت و قدرت و توانش و برام به قلم کشیده است…

و جاده ای بود؛. که هر لحظه این ۱۸ سال تنهاییم تمام دست اندازه هاش و پیچ هاش نماد اتفاقات و رازهایی هست که بین منو اون گذشته….

و طبیعتش بود ؛. که هر گوشش فریاد از وجود خداوند مهربانم هست…
پرندگان و حیوانات و سبزه ها و کوهها و رودهایی که صدایشان تنها مونس و هم زبانم بودند….

این ۷۰ شبانه روز با تمام وجودم گفتم خدایا تو فقط دستانم را بگیر… منو بغل کن و فقط تو پناهم باش….تو به فریادم برس…..تو بهم راه نشون بده… تو کمکم کن دارم له میشم…
به هرجا چنگ زده بودم با حالی بدتر از قبل برگشته بودم…
خیلی خیلی خیلی اتفاقی ساعت دو شب داشتم فال حافظ تو اینترنت میگرفتم و پیام تبلیغات کلاس نخبگان پولسازی ؛ روی صفحه گوشیم باز شد…هرچی میبستمش با سماجت تمام دوباره تکرار میشد…
گفتم تو چی میگی ؛تو این حال ناخوشم…
(((. کلاس استاد مهربانم بود… )))
تنها سرمایه ی زندگیم ۲ میلیون بود که ماهها خرد خرد جمعش کرده بودم برا عقد دختر دوستم…
عقد کنسل شد و من بدون کوچکترین مکثی ثبت نام کردم….
من به امید داشتن ثروتی عظیم ثبت نام کردم…
و امیر مهربانم آرامشی نصیبم کرد که با هیچ ثروتی عوضش نمیکنم….
تمام لحظه های ی زندگیم تو این ۱۰ ماه فقط شد صدای استاد زندگیم….
دیگه اینقدر صداش کنارم بود که شد دوست منو و جاده و ایوونم و طبیعتش….
وقتی صدای استاد عزیژمو پخش میکردم ؛قشنگ حس میکردم تمام خلقت خداوند مهربانم ارام گرفته اند؛

شیرینی سخنان استاد وصف نشدنی ام انقدر لذت بخش و دلچسب بود ؛
که درختان هلو و سیب و انار که سالها ادعایشان حلاوت بخشیدن به کام بندگان خداوندم بود؛ در برابر تاثیر کلام استادم سر خم کردند در کنارم…

لحظه مدیتیشن ؛ وقتی مستانه و عاشقانه دستان خداوندمو میگرفتم تا به اون آرامش عظیم برسم…
رودخانه ها با صدای امیرم لحظه ی مدیتیشن با عشق میرقصیدند و میخروشیدند برای رسیدن به جایی که آرام گیرند… به سوی رسیدن به دریایی عظیمی که دیگر انتهایی نداشت و دیگر تقلا نمیکردند

بادها صورتم را نوازش میکردند و صدای امیرم را در فضا پخش میکردند که جهان پر بشه از نجوای امیرم…
تا بندگان زیبای خداوند یکی یکی به جمعمان در کلوپ اضافه شوند

کوهها در برابر تاثیر قدرت کلام امیرم احساس شرم میکردند که سالها ادعای عظمت و قدرت داشتند با ابهتشان…

تاثیر کلاس امیرم باعث میشد رها و سرمست و روان و رقصان روی ابرها برقصی و دیگر هیچ کس و هیچ چیز مانع این لبخند گوشه لبت نشود …. ( حالی که هر چه این سالها دنبالش گشتم هیچ جا نبود)
گلها و سبزه هایی که سالها با عطرشان دیگران و از خود بیخود میکردند؛ در برابر تاثیر سرمستی حرفهای امیرم خودشان مجنون شده بودند…

من ۱۰ ماه هر شب و روزم و با صدای استادم گذراندم
بهم یاد داد چطوری ببخشم
چطور روپاهام بایستم
چطوری مجنون و عاشق بشم
چطوری باامید زندگی کنم
چطوری نترسم و قدم بعدی و بردارم
چطوری آرام باشمو تقلا نکنم
چطوری نیایش کنم
چطوری به دنیا نگاه کنم
چطوری قدر دان باشم
چطوری تحمل و صبر داشته باشم
چطوری روزی بدم
چطوری توکل کنم
چطوری آگاهی بدم
چطوری زندگیمو لحظه هامو بیهوده رد نکنم
چطوری درونمو رشد بدم
چطوری ارتباط داشته باشم
چطوری به حرفهای عزیژانم گوش بدم که لذت ببرن از وجودم
چطوری دنیارو نگاه کنم
چطوری بیدار بشم… نترسم … هیجان نداشته باشم
چطوری نوازش کنم فرزندمو
چطوری مانع قضاوت بشم
چطوری پرانرژی باشم
چطوری خدامو پیداکنم… خدایی که سالها کنارم بودو احساسش نکردم….
الان که به خودم اومدم …دیدم خدا امیرمو بهم نشون داد تا بگی منو حس کن بنده ی مهربانم….
بگه من همیشه هستم…من همیشه کنارتم نترس…
امیرم صدای خدام بود که اونو سالها نمیشنیدم….
خداجونم ….خدای مهربونم خواهش میکنم بگذار دوباره صدایت رو از زبان استاد عزیژم بشنوم…. بگذار در کنار منو دوستانم دوباره سالمو سلامت باشد و به سوالهای بی پاسخمان جواب دهد
خدای مهربانم مراقب استاد صبورم باش که تنها تو میدانی که در وجودش چه میگذرد….
خدای مهربانم دستانم استادم را بگیر و بگو که چند روزیست دل من و جاده و ایوون و طبیعتت بیقرار است ؛ دیگه هرچی صداش و میزارم بادها و رودخانه و گلها و درختان نمیرقصند … فقط دعا میکنند و چشم به راه سلامتی کامل استادمان هستیم…
خداجونم من بهت ایمان دارم و میدانم هر رنجشت لطف و حکمتیست… خداجونم استادمو در این مسیر تنها مگذار…. آمین

خداجونم همه چی و به تو میسپرم …همه چی وووو

سلام و صبح بخیر خدمت همه عزیزان.
امروز صبح بیدار شدم و دعا و مراقبه رو انجام دادم و تمرین‌های نوشتاری رو نوشتم و بعد هم یک جلسه رو تماشا کردم و بعد هم اومدم کلوپ.
الان هم میرم صبحانه بخورم و بعد هم برم بقیه کارهای اتاقم رو انجام بدم و انشاالله تا ظهر اتاق تموم کنم.
خیلی خوشحالم.
خدایا شکرت.

سلام به همه دوستان وبچه های پشیبانی واستاد عزیزم اقای محمدی امیدوارم هرچه سریع تر خوب بشین وهمیشه خوب وسالم باشید من تویه این چند روز دست به یک کاری زدم که قبلا نمیتونسنم و مثل یک معجزه اتفاق افتاده چند روزی هست روزی رسون ۱۵ نفر شدم و خیلی خوشحالم که به ترسم به امید خدا غلبه کردم

بنام خداوباسلام.امروزصبح ابتدایی ساعتی بعدازنمازهیچ کاری نکردم تاآرامش ومدتیشن بگیرم وروزموفق وپرکاری راداشته.شکرخداسعی کردم اصل تکامل رارعایت کنم.فرکانسم راارتقا بدهم

سلام به همه دوستان نخبه و استاد عزیز
از اطفاقات خوب امروز بگم براتون امروز نصف حقوقم که چهارده روز کار کرده بودمو به مبلغ ۲۰تومن تسویه کردن همکارام و الان هم که محل کارمون عوض شده و داریم به ی شهر دیگه که ۴ ساعت با اینجا فاصله داره میریم اونجام قراره ماهی ۸۰ تومن حقوق بدن از پول و کارش بسیار راضی هستم، کار که نگید سرگرمیه واقعا
و دوم اینکه هر روز دارم در وجود خودم می‌پرورانم که کسی رو تو تو زندگیم بت نکنم و از خدا بطلبم هر آنچه که میخام به خدا تا حالا بر خلاف گذشته تاریکم یه عالمه نتیجه و جواب مثبت گرفتم بخاطر این دیدگاه جدیدم
اینا همشونم معجزن بخدا (الهی صد هزار مرتبه شکرت)
با تشکر🙏🌺