سلام دوستان خوبم
صبح روز آلودتون بخیر صبح بعد از نماز چند دقیقه آزاد بدوم و یک جلسه از دوره را نگاه کردم
و مراقبه و نوشته صبحگاهی بعد زدم بیرون.
دیدم شهر چقدر خلوته همه جا تعطیل
روز آلوده خوبی داشته باشید

سلام دوستان امروزم بلند شدم صبحانه خوردم بعد موسیقی گوش دادم بعد یه مقدار آشپزی کردم بعد نماز خوندم بعد استراحت کردم بعد دوباره موسیقی گوش دادم بعد نماز خوندم بعد با پدرم رفتیم یه چیزی که خیلی دوسش داشتم رو خریدیم خدایا شکرت

سلام خدمت تمامی دوستانم
خدایا شکرت که هر روز هوامو داری و هر جریان زندگیمو در طول روز به دستت میسپرم ؛ جوری مدیریتش میکنی که لذت میبرم… عاشقتم خداجونم…
خدایا ممنونتم که هر لحظه ما رو در این مسیر هدایت میکنی و نور ایمان و امید ؛را در وجودمون خاموش نمیکنی…
خداجونم عاشقتم که هر روز اعضای خانواده ام در کلوپ بیشتر میشوند تا تمامی بندگانت با عشق و محبت کنار هم زندگی کنند…
هر روز که در کلوپ از احوال هم و معجزاتت مینویسیم… تمام نگاه تک تکمان ؛ معطوف به یک نقطه است ان هم خدای مهربانم…
مانند زمانی که دور خانه ی خدا در حال چرخیدنیم… مثل همان حال که همه مانند خواهر برادریم…ونگاهها پر از عشق است و قلبها عاری از خشمو کینه و نفرت و گناه…
و تنها عاشقانه به دور خانه اش میچرخیم و از حضورش در تک تک لحظه های زندگیمان لذت میبریم….
سپاسگذارم استاد خوبم که عاشقانه حضور خدایم را در تک تک سلولهایم…در تمامی چیزهایی که وجود دارند به ما نشان دادی…و به ما اموختی خداوند وجود است نه موجود…
و چقدر لذت بخش است این عشق بازی با خدایم…
عاشقتم خدای رحمان و رحیمم….

سلام خدمت
امیدوارم روز خوبی را پشت سر گذاشته باشید
خدا رو شکر به لطف راهنمایی های استاد گام ها دارم پیاده میکنم و تاثیرش را دارم می بینم .
مطمئنم خدا من و شما را خیلی دوست داشت که الان اینجا هستیم.
از صبح سعی کردم طبق اصول حرکت کنم و شب برای نماز رفتم مسجد و برای منزل خرید کردم و شب غذا از بیرون گرفتیم.
خیلی دوستون دارم شب خوش
یا علی تا فردا

سلام به دوستان نخبه 👋🏻♥️ خداروشکر امروز تونستم چیزایی که یاد گرفته بودم رو به دونفر یاد بدم🙏 به کار مامانم رسیدگی کردم 🙏 واقعا جاهایی که احساس می‌کنیم ممکنه حرفمون باعث ترس و اضطراب کسی بشه بهتره تحمل کنیم و چیزی نگیم . من به خاطر اینکه غیبت شنیدن رو دوست نداشتم ، و به خاطر یه سری ترسها و باورهای غلطِ هم خودم هم مامانم ، ناخواسته و ناخودآگاه از دوستام فاصله گرفتم . و از یک طرف هم از اینکه دوست نزدیکی نداشتم احساس تنهایی میکردم ، به خاطر همین با مامانم بیشتر حرف میزدم . ولی مامانم یه آدم به قول معروف حرص و جوشیه !!! چند روز پیش خاله م بهم گفت * “چیزی که باعث تنش میشه رو بازگو نکن ” *. تازه امروز تونستم بعد اینهمه ماه و سال یه کم جلوی خودمو بگیرم و یه چیزایی رو به مامانم نگم . درون نگری ها و یاد خدا و شکر گذاری تاثیرشو گذاشت . امیدوارم بتونم بیشتر خویشتن دار باشم . الهی آمین. الهی که هممون بتونیم 🤲🤲🤲🤲🤲 خدایا شکرتون 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏

سلام دوستان عزیزم
امیدوارم روز خوبی را شروع کرده باشید و روز خوبی را به پایان برسانید
در پناه خدا باشید