نخستین گام خودشناسی: شناخت احساسات
این مقاله به قلم استاد امیر محمدی و با تکیه بر منابع علمی برای کمک به شما نوشته شده است.
متاسفانه بسیاری از ما احساسات واقعی خودمان را نمیشناسیم و هیچ کجا در دوران زندگی هم هیچکسی آن ها را به ما نیاموخته است، ودقیقا به همین دلیل است که به صورت مداوم دچار اختلالات احساسی میشویم و شیرینی زندگی ما به تلخی و تاریکی فرو میرود.
حقیقت اینست وقتی از کسی راجع به انواع احساساتی که خودش تجربع میکند سوال کنی، در صادقانه ترین حالت ممکن پاسخی که به شما میدهد چند احساس کلی مثل خشم، غم، ترس و امثال این موارد است بدون اینکه حتی شناخت دقیقی از ماهیت و علت ایجاد آن ها داشته باشد!
حال من از شما سوالی میپرسم که قبل از ادامه مطالعه لطفا در آن بیاندیشید: «آیا خود مفهوم زندگی و ساختن زندگی خوب اصلا چیزی به جز جست و جوی احساس خوب است؟!»
با اندکی فکر عمیق به راحتی به این نتیجه میرسیم که ما تقریبا تمام نیات و افکار و اعمال برای یکی از این دو مورد است:
۱- فرار از احساسات بدی که داریم
۲- ساختن احساسات خوب!
ما روابط عالی میخواهیم، پول، خانه، ماشین، خانواده و …. ما تقریبا تمام این ها را میخواهیم که در واقع بتوانیم به واسطه آن ها از زندگی لذت ببریم، یعنی اگر با خودتان صادق باشید هیچکدوم از این موارد را به صرف وجود خودشان نمیخواهیم و در واقع آن احساسی که در ما ایجاد میکند را میخواهیم.
میبینید؟! چقدر احساسات مهم هستند! و هیچ جای در مدارس و دانشگاه و جامعه به ما راجع به احساساتمان چیزی یاد نداده اند. آن ها مرتبا به ما ریاضیات و انتگرال گرفتن آموختند (که البته بجای خود خوب هستند) اما به ما نیاموختند که احساس ناراحتی و غم چیست و چگونه باید با آن مواجه شد!
مرتبا آموزش ها و مطالب متفاوتی میخوانیم در مورد اینکه چکونه هدفگذاری کنیم اما هرگز چیزی راجع به اینکه اصلا چرا هدف نیاز داریم (که در واقع رسیدن به آن احساس است) به ما نمیگویند!
مرتبا شبکه های اجتماعی با حرف ها و جملات انگیزشی به ما یاد میدهند که احساسات منفی خودمان را انکار کنیم، جملاتی مثل «پاشو»، «کم نیار»، «ناامید نشو»، «نترس» و …. و اینقدر این فرآیند را ادامه میدهند تا از ما افرادی موفق اما افسرده تولید شود، چرا که نادیده گرفتن احساسات منفی اصلا معادل نبودن آن ها نیست. مقدمه تمام موفقیت های درونی مواجهه با حقیقت تمام احساساتی که سال ها در وجودمان ساختیم است.
از کجا باید شروع کنیم؟!
اولین قدم شناختن دقیق احساسات است و دانستن ساختار آن ها که دقیقا در این نوشتار هم به دنبال همین هستیم. احساسات انسان به چندین نوع مختلف تقسیم میشوند که هرکدام از این احساسات واکنشهایی هستند که بهصورت روانی و فیزیولوژیکی در افراد بروز پیدا میکنند. روانشناسان در طول زمان به دستهبندیهای متعددی از احساسات رسیدهاند. بهطور کلی، احساسات به دو دسته احساسات اولیه و احساسات ثانویه تقسیم میشوند.
احساسات اولیه یا primary emotions
احساسات اولیه یا اساسی، احساساتی هستند که در فرهنگهای مختلف بهصورت مشابهی تجربه میشوند و به نوعی، پایهایترین واکنشهای احساسی در انسان محسوب میشوند. روانشناس معروف پل اکمن شش احساس اولیه را شناسایی کرد که بهعنوان پایه احساسات انسانی شناخته میشوند:
شادی (Happiness): احساس خوشبختی، رضایت و سرخوشی
اندوه (Sadness): احساس غم، ناامیدی یا دلشکستگی
ترس (Fear): واکنش به تهدید یا خطر، به همراه واکنشهای فیزیولوژیکی مانند افزایش ضربان قلب
خشم (Anger): احساس تحریکشدگی و خشم نسبت به کسی یا چیزی
تعجب (Surprise): واکنش به چیز غیرمنتظره، که میتواند مثبت یا منفی باشد
نفرت یا بیزاری (Disgust): واکنشی به چیزی که ناخوشایند یا زننده است، هم به لحاظ فیزیکی و هم احساسی
این شش احساس در فرهنگهای مختلف بهطور مشابه تجربه میشوند و واکنشهای فیزیکی و روانی مشترکی دارند. به همین دلیل، احساسات اولیه بهعنوان جهانیترین احساسات شناخته میشوند.
احساسات ثانویه یا secondary emotions
احساسات ثانویه، پیچیدهتر از احساسات اولیه هستند و اغلب از ترکیب احساسات اولیه یا تحت تاثیر تجارب فردی و فرهنگی شکل میگیرند. این احساسات بیشتر به شرایط خاص یا روابط اجتماعی وابستهاند و شامل انواع گستردهای از احساسات میشوند، مانند:
حسادت (Jealousy): ترکیبی از خشم، ترس از دست دادن و ناامنی.
گناه (Guilt): حس پشیمانی به دلیل اشتباه یا خطا.
شرم (Shame): احساس ناراحتی یا بیارزشی به دلیل عدم تطابق با انتظارات.
غرور (Pride): احساس رضایت و افتخار به دلیل دستاورد یا رفتار مثبت.
احساسات عاشقانه (Romantic Feelings): ترکیبی از شادی، هیجان، و دلبستگی به فردی خاص.
ناامیدی (Disappointment): حس ناخوشایند از عدم تحقق انتظارات.
همدلی (Empathy): توانایی درک احساسات دیگران و ارتباط با آنها.
این احساسات پیچیدهترند و نیازمند تفسیر و شناخت بیشتری هستند و معمولاً در نتیجه تجارب زندگی و تربیت فرهنگی شکل میگیرند.

احساسات اجتماعی یا Social Emotions
احساسات اجتماعی شامل احساساتی هستند که در رابطه با دیگران و در زمینههای اجتماعی به وجود میآیند و به روابط بین فردی بستگی دارند. برخی از این احساسات شامل موارد زیر هستند:
حس تعلق (Belonging): احساس تعلق به یک گروه یا جامعه.
حس وظیفه (Duty): حس تعهد به انجام مسئولیتها و وظایف.
احترام (Respect): احساس ارزش و احترام به دیگران.
محبت (Affection): احساس دلبستگی و علاقه به دیگران.
احساسات اجتماعی به ایجاد روابط اجتماعی مستحکم کمک میکنند و نقش مهمی در سلامت روانی و رفاه فردی دارند.
احساسات مثبت و منفی
از نظر کیفی، احساسات به دو دسته مثبت و منفی نیز تقسیم میشوند. این تقسیمبندی معمولاً بر اساس اثر روانی و فیزیولوژیکی احساسات بر فرد انجام میشود:
احساسات مثبت (Positive Emotions): شادی، آرامش، عشق، رضایت و امید. این احساسات باعث افزایش رفاه و بهبود سلامت روانی میشوند.
احساسات منفی (Negative Emotions): خشم، ترس، اندوه، نفرت و ناامیدی. این احساسات اغلب باعث بروز اضطراب و استرس میشوند و به فرد فشار روانی وارد میکنند.
احساسات پیچیده یا ترکیبی (Complex Emotions)
احساسات ترکیبی شامل حالتهایی هستند که از ترکیب چندین احساس اولیه به وجود میآیند و به طور معمول پیچیدهتر و گاه متناقضترند:
حسادت و رقابت (Jealousy and Rivalry): ترکیبی از خشم و حسرت.
حس دوگانگی (Ambivalence): احساسی که همزمان میتواند شامل دو حس متفاوت مانند عشق و نفرت باشد.
نوستالژی (Nostalgia): ترکیبی از شادی و اندوه در بهیادآوردن خاطرات گذشته.
جمع بندی
بهطور کلی، انواع مختلف احساسات شناخته شده عبارتند از:
احساسات اولیه (مانند شادی، اندوه، خشم، ترس، تعجب، و نفرت) که در همه افراد و فرهنگها مشترک هستند.
احساسات ثانویه (مانند حسادت، گناه، غرور و شرم) که پیچیدهتر و اغلب وابسته به تجربیات اجتماعی و فردی هستند.
احساسات اجتماعی که در روابط بین فردی و زمینههای اجتماعی نقش دارند.
احساسات مثبت و منفی که بر اساس تاثیرات روانی و فیزیولوژیکی آنها تقسیمبندی میشوند.
احساسات ترکیبی که از ترکیب چندین احساس مختلف به وجود میآیند و اغلب پیچیده و چندلایه هستند.
این دستهبندیها به ما کمک میکنند که احساسات خود را بهتر بشناسیم و درک کنیم که هر احساس چه تاثیراتی بر رفتار و روان ما دارد.
نحوه استفاده عملی از این نوشتار در زندگی روزمره
مغز انسان از نظر ساختار تکاملی به گونه ای است که همواره در مواجهه با محیط بیرون ابتدا احساس ایجاد میشود و سپس افکار شکل میگیرد. با دانستن این مطلب اهمیت شناختن احساساتی که مرتبا تجربه میکنیم بسیار بالاست چرا که عملا احساسات قدرت کنترل کامل منطق و خودآگاه ما را دارند و این در صورتی است که خودشات اثری موقتی دارند، یعنی در لحظه با ما کاری میکنند که به ظاهر تصمیمی درست میگیریم اما بعد از مدتی که احساس از بین رفت و خودآگاه ما از دام آن احساس رها شد تازه متوجه میشویم که چه اشتباهی کردیم و یا «کاش فلان کار رو نمیکردم!»، به اعتقاد من و البته تمامی عقلای دنیا اینکه شما مرتبا احساساتتان را ببینید و آن ها را شناسایی کنید نه تنها جز لاینفک از ساختن زندگی ایده آل است بلکه در واقع شاید بتوان گفت نخستین گام نیز باشد.
از امروز سعی کن که انواع احساساتی که در طی روز تجربه میکنی رو روی یک ورق یا نوت گوشیت در همان لحظه یادداشت کنی و این فرآیند را تکرار و تمرین کن تا جایی که عملکرد و تصمیم گیری هات کاملا مجزا از احساساتت شود.
امیدوارم از این نوشتار استفاده مفیدی بکنید و صمیمانه منتظر شنیدن نظرات و تجاربتان در بخش نظرات این نوشتار هستم.
با سلام از شما استاد بزرگوار تشکر می نمایم که با این مقاله بعضی از احساساتی که ما در طول روز تجربه می کنیم و به سادگی ازش رد میشویم را یاد آور شدید اول احساس بعد تبدیل به فکر و بعد به عمل می انجامد پس مواظب احساساتمان باشیم مخصوصا از جنس مخرب
سلام به به چقدر قشنگ انشالله انجام میدم و بازخورد را اعلام می کنم
سلام استاد گلم خیلی عالی بود .انشالله نتایج خوبی میبینیم وگزارش میدیم
به نام خالق یکتا
سلام وعرض ادب
دشب هرکاری کردم پیام ارسال نشد نمیدونم چرا وسپاسگزارم از استاد عزیزم بابت مقاله ای به این زیبایی
درود بیکران به جناب استاد محمدی وسپاس از تیم مجموعه نخبگان پولسازی.تشکر از زحمات تون.گاهی برای من پیش میاد که بی دلیل نسبت به بعضی از افراد حس جالبی نمیگرفتم وکلا ذهنمو درگیر میکرد، تا اینکه تصمیم کرفت نسبت به هرکسی که این احساس را پیدا میکردم ،می نشستم با ذهنم که اسمشو گذاشتم کاترین (وکتی صداش میکنم) مینوشتم وتهش در میومد که نسبت به ان شخص یه حس حسادت درونی دارم ،خوب تمام احساساتم رو روی دفتر می آوروم و ذهنم را کامل خالی میکردم،بعد برای اون فرد عشق ونور میفرستادم بعد کامل ارام میشدم ودیگه توی ذهنم باهاش در گیری نداشتم و همچی تمام میشه.در مورد حس خشم هم همینطور، وبه همین روش میارمش جلوی چشم وروی میز وباهاش گفتگو میکنم خوب این کارها باعث میشه من احساساتمو تماشا کنم و ببینمشون،البته امیدوارم این مسیر مسیری درستی باشه تا بتونم با تمام احساسات درونی وشخصیتهای درونیم به صلح و پذیرش برسم.با آرزوی موفقیت برای همه دوستان گرامی.
سلام و درود
عالی بود،ممنون❤️🙏
باسلام و عرض ادب عالی و کامل واقعا اینقدر مقاله جامع وفاخر بود که تا آخرین سطر چشم از گوشی برداشتم کیف کردم احسنت و ممنون که اینقدر به دانشجو هاتون اهمیت میدهید
سلام،عرض ادب واحترام خدمت جناب استاد محمدی عزیز وتیم پشتیبانی محترم
استاد مطالب بسیار جامع وکامل وفراگیر بود
در برداشت ونگاه اول شاید بتوان گفت سنگین
به نظر حقیر چندین بار باید مطالعه وتفکر کرد
باید جزء به جزءکردوبه فرمایش حضرتعالی تطبیق داد در روز مرگی خودمان باید تفکر کرد وبه کاربرد
ایده آل وعالی بود
تشکر تشکر تشکر از دلسوزی ووقتی که میگذارید
برایتان سلامتی و طول عمر باعزت آرزو دارم
برقرار باشید انشاءالله
با سلام و احترام به استاد عزیز و دوستان
خیلی جالب و عالی بود دسته بندی احساسات و اینکه در لحظه احساساتمون رو بنویسیم خیلی عملکرد خوبیه حتما انجامش میدم ممنونم
سلام استاد گرانقدر . سپاسگزارم بابت تألیف مقاله ی شناخت احساسات . سلامت بمانید
سلام استاد محترم خیلی عالی بودمچکرم