تعادل بین نظم و بی نظمی
این مقاله به همت تیم محتوای گروه آموزشی امیر محمدی نگارش شده. در حین مقاله سعی شده اطلاعات مفید، کاربردی و علمی به شما داده شود اما بخاطر داشته باشید مقاله زیر توسط خود استاد محمدی مورد بازنگری قرار نگرفته است فلذا توسط ایشان تایید یا رد نمیشود، مرجع اصلی برای شما مباحثات مطرح شده توسط شخص استاد محمدی در آموزش ها هستند و نه مقالات. لزوم مطالعه مقالات زیر در کنار ارائه زاویه دید جدید به زندگی، برای تمرین ذهن آگاهی و تمرین دادن بخش خودآگاه ذهن شماست اما حتما بخاطر داشته باشید که محتوا را با آموزه های اصلی تطابق دهید.
سلام و درود خدمت تمام عزیزانی که مارو همراهی میکنند. در مقاله ی قبل ازنظم و بی نظمی صحبت کردیم و به اینجا رسیدیم که، دو عنصربنیادی تجربه ی زیست شده و دو زیر شاخه ی بسیار اساسی از وجود هستند. مثل همیشه لینک مقاله رو در پایین قرار میدم تا اگر ازش جاموندین مطالعه کنید و برگردین همینجا.
بیشتر بخوانید: چرا موفق نمیشم
حال میخوایم با فطرت وجودی انسان بیشتر آشنا بشیم و ببینیم عناصر یاد شده چه جایگاهی در فرهنگ بشر داره…تا در نهایت به این پرسش، پاسخ بدیم که زندگی با پیش فرض توقع منظم بودن مطلق و بی نظم بودن مطلق چه مخاطراتی داره؟
بشر، طی هزاران سال در شرایط سخت اجتماعی تکامل یافته و شخصیت ها و سلسله مراتب اجتماعی شکل گرفته اند. مغز بشر بسیار اجتماعی است مادامی که ما رشد کردیم زندگی کردیم و تکامل یافتیم سایر موجودات زنده هم برای ما مهم بودند. طی هزاران سال ظرفیت مغز و کنجکاوی ما افزایش یافت؛و ما نسبت به شناخت جهان کنجکاو تر شدیم.
هر کدوم از این عناصر به صورت نمادین به جنسیت ما مربوط میشوند. نظم به صورت نمادین مربوط به مردانگی است. شاید، این نمادین بودن به این خاطر است، که مردها ساخت شهر ها، چوب برها، اپراتورهای ماشین های سنگین و سربازان و ارتش را تشکیل میدادند.
اگر نظم بیش از اندازه ترغیب و از تعادل خارج شود مخرب و وحشتناک میشود، مانند اردوگاه های کار اجباری، مانند شیفت های منظم پادگان ها ..
بی نظمی به صورت نمادین مربوط به زنانگی است. بی نظمی، زادگاه، منشاء و مادر است. بی نظمی یعنی آن چیزی که اهمیت دارد و مهم است… بی نظمی منبعی برای ایده ها قلمروی اسرار آمیز بارداری و تولد است. از نظر زنان خیلی از مردها شایستگی های لازم را ندارند.. به صورت کلی زنان جذابیت بیش از هشتاد درصد مردان را زیر متوسط میدانند. گاهی با جواب نه دادن به خواستگار خود او را در بی نظمی میبرند و زمینه ای برای تغییرات مرد پدید می آوردند.
عمیق ترین نماد های مذهبی به این زیرشاخه ی مفهومی زن و مرد متصل هستند… حتی از زمان پیدایش و داستان آدم و هوا.. چیزی که این مسئله را به ذهن ما مربوط میکنه این است که ساختار مغز بازتابی از این دو گانه ی مذکر و مونث است. آقای الخونن گولد برگ عصب روانشناس و عصب شناس شناختی، کاملا شفاف توضیح داده، که ساختار نیم کره ای بودن قشر مغز، نشان دهنده ی تمایز بنیادی ناشناختگی و شناختگی است. ما همواره در نظمی زندگی میکنیم که بی نظمی آن را احاطه کرده.
وقتی بین نظم و بی نظمی تعادل ایجاد کنیم، به تعهدی معنا دار دست پیدا میکنیم. تعادل در زندگی و کسب و کار هم همین است…
برخی از افرادی که با ما آشنا میشوند با یک فضای فکری ناشناخته ای رو به رو میشن که سوالی که براشون پیش میاد اینه که یعنی من الان از شغلم استعفا بدم یا تا الان که وضعیتم اینه همه چیزو به یک آن رها کنم؟؟؟؟؟ ( در ناخودآگاه چون انسان علاقه به نظم داره نمیتونه وارد این بی نظمی ناشناخته بشه و خب با، نگرش مطلق تغییر کلی و ترس از دست دادن، منصرف میشه)
اما واقعیت اینه که توی دوره ی نخبگان پول سازی اصلا هدف این نیست که دانشجو وارد یک محیط تماما بی نظم بشه، بلکه هدف اینه که، یک پای شخص محکم در نظم و امنیت زندگی فعلیش باشه و پای دیگر رو در بی نظمی وارد کنه چیزی مثل قدم زدن در مسیر موفقیت… اینجا جاییه که شخص قدرتمند میشه، زندگی معنای خاصی پیدا میکنه و هیجانی در دانشجو بوجود میاد این مرز باریک جاییه که میشه احساس زندگی کردن داشت. جایی که گذر زمان حس نمیشه بنابراین این رنجش در شخص وجود نداره که چه کسی از من جلو زده. بدین ترتیب ما هیچوقت این مفهوم را به متقاضیانمان پیشنهاد نمیکنیم که روی تمام آن چیزی که دارن ریسک کنند و با رفتار هیجانی تمام ظرفیت مالی خود را به چالش بکشند.
در مقابل باید در نظر بگیریم، که نظم برای جهان کافی نیست؛ اگرچه بی نظمی مشکل ساز است.
همونطور که نمیتونیم کاملا با ثبات زندگی کنیم؛ از طرفی نمیتونیم بیش از حد ظرفیتمان، مشغول یادگیری باشیم. همیشه باید یک بخش زندگی ما قسمتی باشه که بهش مسلطیم و بخش دیگه زندگی جایی باشه که تمایل تسلط بهش رو داریم. به این گونه است که با شناخت گام های نخبگان پول سازی جهان در کنترل ماست… بدین معنی که تمام فرصت های اطراف در نظر گرفته میشه مراقبت و هوشیاری ما بیشتر میشه و اگر فرصت مالی وجود داره که لازمه ما بهش چیره بشیم، راهش و پیدا میکنیم.
ذهنتون رو باز کنید حتی اگر هیچ رقیبی برای فرصت های مالی شما وجود نداشته باشد و تمام موارد تهدید آمیز یک کسب و کار را در نظر نگیریم؛ باز هم بی نظمی دیگری وجود داره و اون ناپختگی همیشگی انسان هست.
آیا انسان بدون چالش و خطر میتونه به ظرفیت کامل خودش برسه؟
بیاید کسب و کار رو فراموش کنیم و به مواردی که بیشتر تحت تسلط ماست فکر کنیم. به بچه هامون؛ آیا با حبس کردن بچه هامون میتونیم ازشون در مقابل مواد مخدر، الکل و سایت های مستهجن مراقبت کنیم؟ والدینی با چنین حساسیت های افراطی قطعا به شخصیت و سلامت روانی بچه لطمه میزنن.. ما وظیفه داریم بچه های مقاومی تربیت کنیم نه اینکه مسئول ایمنی اون ها باشیم. هیچوقت نمیتوان به بهانه ی سرما در زمستان، دست از فعالیت کشید. بلکه باید مقاوم تر و با پوشش مناسب از خانه خارج شد. این رفتار طی هزاران سال با انسان است و درون ما، شکل گرفته یکی از گام های مهم پول سازی از بین بردن رنجش هاست، انسان باید ظرفیت وجودی خودش رو بالا ببره، قطعا دیده اید که انسان های زود رنج تنها میتونن زندگی رو به کام خودشون تلخ کنن.
باعث افتخاره که تورو همراه خودمون داریم. فراموش نکن که خود تو مسئول کمک به خودتی.
موفق و پیروز باشید.
بیشتر بخوانید: تعادل بین نظم و بی نظمی
بنام خداوباسلام بحث تعادل بین نظم وبی نظمی واقعا جالب وپرمحتوابودوپرازنکات مهم .خیلی ممنون اززحمات تنظیم وگردآورنده آن واقعا جهان وزندگی مابین نظم وبی نظمی میباشد وافراد وتفریط آن درتمام جهات زندگی ما مشکل ساز ورنجورخواهدبودوتمدنها وتاریخها برپایه تعادل نظم وبی نظمی است ونکته لازم به ذکربرای ایجادنظم وترتیب انرژی وصرف زمان بیشتری وسلیقه نیازاست .ولی برای بی نظمی زمان وانرژی کمترنیازاست .دوستتان دارم نوربخش